محل تبلیغات شما
دعايى از امام صادق جهت استخلاص
يكى از خلفاى جور يك نفر شيعه را به اعدام محكوم كرده بود و مى خواست او را به دار بياويزد. در همان لحظه نامه اى به خطّ امام صادق به او رساندند كه در آن دعايى براى استخلاص او نوشته شده بود، به اين صورت: » يَا كَائِناً قَبْلَ كُلِ شَيْءٍ وَ يَا كَائِناً بَعْدَ كُلِّ شَيْءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْءٍ أَلْبِسْنِي دِرْعَكَ الْحَصِينَةَ مِنْ شَرِّ جَمِيعِ خَلْقِك * وى مى گويد: آن را خواندم و تأثير كرد و آمدند و مرا باز كردند و آزاد نمودند.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و پنجاه و هفتم
*اى خدايى كه پيش از هر چيز بودهاى و بعد از هر چيز هستى و همه ى اشيا را به وجود آورده اى، آن زره مصون و محفوظ خود را كه انسان را از شرّ تمام مخلوقاتت محافظت مى كند، بر من بپوشان. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج92، ص: 225

بله، مؤمنان هم علم غيب مى دانند!
آقا سيّد مرتضى كشميرى از كسانى بود كه تظاهر به غيب گويى مى نمود. شخصى مى گفت: پشت سر سيّد مى رفتم، به ذهنم خطور كرد كه مگر كسى غير از امام معصوم هم غيب مى داند؟ در اين هنگام، سيّد برگشت و به من گفت: » نَعَمْ، أَلْمُؤْمِنُونَ يَعْلَمُونَ! آرى، مؤمنان هم [علم غيب] مى دانند!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و شصت و چهارم

حضرت حجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف از ما التماس دعا دارد!
آقايى كه زياد به مسجد جمكران مى رود، مى گفت: آقا ـ حضرت غائب عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف ـ را در مسجد جمكران ديدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براى ما دعا كنند و يك مرتبه از نظرم غائب شد!
ولى افسوس كه همه براى برآورده شدن حاجت شخصى خود به مسجد جمكران مى روند و نمى دانند كه خود آن حضرت چه التماس دعايى از آنها دارد كه براى تعجيل فَرَج او دعا كنند! چنان كه به آقا شيخ ابراهيم حايرى که در مسجد كوفه معتکف شده بود فرمودند: اينها كه به اين جا آمده اند، دوستانِ خوب ما و از صالحان هستند ولی هر كدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دين و هيچ كس در فكر من نيست!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و هفتاد و ششم

وم چاپ و احياى ذخاير شيعه
كتب جوامع روايى شيعه را نبايد از دست داد، چون معلوم نيست فردا بر سر ما چه مى آيد. اگر توفيق داشتيم و اهل همّت بوديم، اوراق و كتبى را كه به خطّ ائمّه بود پيدا مى كرديم. برخی علما در مورد برخى كتابها نوشته اند: » وَ هُوَ بِخَطِّهِ وَ هُوَ عِنْدِى اين كتاب به خط امام نزد من موجود است. قرآن به خط امام حسن عسكرى و يكى دو قرآن از حضرت امير موجود است. حاجى نورى در صحيفه ى علويّه نقل كرده كه » دعاى صباح به خطّ خود حضرت امير گردآورى و چاپ شده است.
از كتابهاى تأليف شده توسّط بزرگان و علماى ما چند درصد چاپ شده و چه قدر خطّى باقيمانده و چه قدر از بين رفته است؟ قطعاً از كم پولى ما نيست، بلكه از كم توفيقى ما است؛ زيرا چه پولهايى كه صرف كتُب ضلال و رومه هاى داراى عكس هاى مبتذل مى شود!
خيلى از كتب مفقوده و ناياب بعد از گذشت زمان بسيار طولانى، پيدا شدند. از جمله كتاب » فقهُ الرّضا را در زمان مرحوم مجلسى اوّل * پيدا كرده و به اصفهان آوردند، يعنى بعد از هزار سال پيدا شد.
در همين اواخر كه كتاب » عَوالم پيدا نشده بود، مى گفتند: يك جلد از آن در كتابخانه ى لندن يا در فلان جا وجود دارد و اجازه ى استنساخ و عكسبردارى از روى آن را نمى دهند.
آقايى كه در آمار كتب وارد بود، مى گفت: شيخ صدوق و شيخ مفيد هر كدام سيصد كتاب دارند. آيا نيمى از مصنّفات آنان چاپ شده است يا خير؟!
وقتى مى شنوم يكى از كتب شيعه در علوم معارف دينى از علماى معروف از متقدّمين و متأخّرين در حال طبع است، خوشحال مى شوم و لو اين كه به دستم نرسيده باشد، از بس كه حاجت شديد است به آنها. خدا مى داند كه ما چه قدر در اين مرحله محتاجيم!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و هشتاد و سه
مرحوم محمّد بن تقى مجلسی اصفهانى 1037ـ 1110

اگر شما زاهد بوديد، پس ما چه هستيم؟
پيرمردى ـ که در نجف لبنیّاتی داشت ـ برایم نقل كرد: پيش از مرجعيّت شيخ تاجرى كه از ايران به نجف اشرف آمده بود، نزد من آمد و به من گفت: هر چه شيخ خواست به او بده، آخر سال حسابش با من. آخر سال آمد، حساب كرد، ديدم در مدّت يك سال فقط 25 بار و هر بار يك پول * دوغ خريده است! آرى، با اين كه مغازه ى لبنيّاتى در اختيار او بود، اين چنين عمل مى كرد.
تازه شيخ انصارى با آن همه كرامات نزد قبر استادش در كربلا فرموده بود: اگر شما زاهد بوديد، پس ما چه هستيم؟ ما مستحقّ شعله ى نار مى باشيم! بله، آنان در فصل تابستان در نجف اشرف با آن گرماى شديد در حوزه عملیّه بدون تعطيلى مشغول تحصيل مى شدند و زحمتها و رنجها مى كشيدند و به مقامات عاليه مى رسيدند. با اين حال، از تصرف در بيت المال اِبا داشتند و به اَقَلِّ مايحتاج اكتفا مى نمودند!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و هشتاد و چهار و نکته هفتصد و هشتاد و هشت
*واحد پول در زمان قديم.

عَلِىٌّ خَيْرُ الْبَشَر، وَ مَنْ أَبى فَقَدْ كَفَر
مرحوم ميرزاى نورى در سامرّا دستور فرموده بود براى دو شبِ پنجشنبه و جمعه، صد نفر از طلاّب را دعوت كنند، ولى اشتباهاً همه ى صد نفر را براى يك شب دعوت كرده بودند و غذا به اندازه ى پنجاه نفر تدارك ديده بودند، لذا به خانه ى مرحوم ملاّ فتحعلى سلطان آبادى رفتند و ايشان را از ماجرا باخبر نمودند. ايشان فرموده بودند: سرِ ديگ غذا را بر نداريد، تا من بيايم. قبل از كشيدن غذا ايشان حاضر شد، پارچه ى آب نخورده اى را مطالبه نمود و روى ديگ گذاشت و سه مرتبه دست را روى آن به طرف چپ و راست حركت داد و گفت: » عَلِىٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ، وَ مَنْ أَبى فَقَدْ كَفَر * سپس غذاى داخل ديگ را كشيد و به همه ى صد نفر رسيد!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و هشتاد و پنجم
*على بهترين انسان است، هر كس اين را نپذيرد، قطعاً كافر است. بحارالانوار، ج 26، ص 306

كار آفتاب روشنى بخشى است هر چند در پشت ابر باشد!
هر كس بايد به فكر خود باشد و راهى براى ارتباط با حضرت حجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف و فرج شخصى خويش پيدا كند، خواه ظهور و فرج عمومی آن حضرت دور باشد، يا نزديك.
عده اى بوده اند كه گويا حضرت غائب عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف در پيش آنها حاضر و ظاهر بوده است، مثل اين كه با بى سيم با آن حضرت ارتباط داشتند و جواب از ناحيه ى او مى شنيدند!
با اين كه ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصى امرِ اختيارى ما است، به خلاف ظهور و فرج عمومى، با اين حال چرا به اين اهميّت نمى دهيم و از اين مطلب غافل هستيم، ولى به ظهور و ديدار عمومى آن حضرت اهميت مى دهيم و حال اين كه اگر براى فرج شخصى به اصلاح خود نپردازيم، بيم آن است كه در ظهور آن حضرت از او فرار كنيم.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و نود و پنچم

با اين كه مظلوم هستيم، آه نداريم!
با اين كه بر سر ما آتش مى ريزد * و بايد دعا كنيم تا بر طرف شود، ولى دعا نمى كنيم. بله، لقلقه ى زبان خيلى داريم! سوختگى و آه وقتى از قلب خارج مى شود، مانند تير به هدف مى خورد!
نقل مى كنند: وليعهدى همراه گروهى، نزد يكى از علماى تبريز رفته بود و در ضمن گفتگو گفته بود، تيرى اختراع شده است كه هدف را تا نيم فرسخ مى زند!
آن آقا هم فرموده بود: من تيرى سراغ دارم كه از اين مسافت بيشتر هم، به هدف مى زند! گفتند: عجب، شما سراغ داشتيد؟ كجا اختراع شده است؟ فرمود: آهِ مظلوم، بيش از اينها اصابت و اثر مى كند!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و نود و هفتم
*در جنگ عراق عليه ايران

اختلاف عمر و عايشه
عمر از درِ خانه ى ابوبكر عبور مى كرد، شنيد در داخل خانه صداى نوحه و شيون بلند است، معلوم شد عايشه است كه گريه مى كند، او را خواست نيامد، كسى را فرستاد تا او را بياورند. خواهر ابوبكر كه در منزل بود آمد، عمر او را تازيانه زد، با آن كه بى تقصير بود.
در هر حال، بين عمر و عايشه اختلاف بود، عمر مى گفت: » يَتَأَذَّى الْمَيِّتُ بِبُكاءِ أَهْلِهِ ميّت به واسطه ى گريستن زندگان، آزرده خاطر مى شود و عايشه مى گفت: » وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى * هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمى كشد. **
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هشتصد و پنجم
*سوره ى انعام، آيه ى 164
** بحارالانوار، ج 79، ص 107 ـ 109

توقّع نداشتيم كه اين گونه با ما رفتار نماييد!
مرحوم آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى قبل از روى كار آمدن رضاخان پهلوى و كشف حجاب و محاربه با روحانيت و منع روضه خوانى و عمامه به سر گذاشتن، امام صادق را در خواب ديده بود و آن حضرت به ايشان فرموده بود: به اطرافيان خود اجازه ى اجتهاد بده! عرض كرده بود: اطرافيان من اهليّت اجازه ى اجتهاد را ندارند. * حضرت در جواب فرموده بود: عيب ندارد! لذا مى شنيديم كه ايشان خيلى در اجازه ى اجتهاد دادن توسعه داد، هر كس در ايران كارش گير داشت، براى او اجازه مى فرستاد و شنيديم رضاخان پهلوى ـ عَلَيْهِ ما عَلَيْه! ـ به ايشان پيغام داده بود كه: توقّع نداشتيم كه اين گونه با ما رفتار نماييد! چون هر كس اجازه ى اجتهاد داشت، از برداشتن عمّامه معاف بود.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هشتصد و ششم
*همين طور هم بود، به خلاف مرحوم نايينى كه اطرافيان و شاگردانش از اهل فضل و اجتهاد بودند اطرافیان سیّد اهلیّت این کار را نداشتند.

یا در مورد قداست سرزمین کربلا قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) روایتی وجود دارد؟

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۱

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۰

مى ,كه ,ى ,حضرت ,الله ,نکته ,آیت الله ,الله بهجت ,محضر آیت ,در محضر ,دوم نکته ,تَعالی فَرجهُ الشّریف ,اللهُ تَعالی فَرجهُ ,عَجّلَ اللهُ تَعالی ,غائب عَجّلَ اللهُ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی بشارت رامهرمز پروپوزال، پایان نامه و مقاله! انجمن علمی فرهنگی نقطه اسرار