محل تبلیغات شما
مى خواهم چاهى بكنم و اهل بيت پيامبر را در آن دفن كنم!
عبداللّه ابن زبير اصل صلوات را ـ نه تنها صلوات بر آل ـ در خطبه ى نماز جمعه نمى گفت و دليلش اين بود كه مى گفت: در اين صورت بنى هاشم سر و گردنهايشان را بلند مى كنند! همچنين ـ نَعوذُ بِاللّه! ـ مى گفت: » إِنَّ لَهُ أَهْلَ بَيْتِ سُوءٍ رسول اكرم اهل بيت بدى دارد. *
و نيز مى گفت: مى خواهم چاهى بكنم و آنها را در آن دفن كنم. با اين حال، همين ابن زبير نزد عامّه از » أَعْبَدُ النّاس (عابدترين مردم) است.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و بیست و هشتم
* بحارالانوار، ج 48، ص 2.

اين دين را ما خود روى كار آورده ايم!
نقل مى كنند: يك بهايى براى يك يهودى، حقّانيّت آيين خود را بيان مى كرد و از او مى خواست كه بهايى شود، ولى هر چه براى او مى گفت، او ساكت بود، تا اين كه روزى به يهودى اعتراض كرد كه چرا اين همه از حقّانيّت دين خود براى تو بيان مى كنم ولى تو قبول نمى كنى و ساكت هستى؟ اين بار يهودى به او خنديد، بهايى گفت: چرا مى خندى؟ يهودى پاسخ داد: از اين مى خندم كه مرا به دينى دعوت مى كنى كه ما خود آن را ساخته و روى كار آورده ايم و از آن ترويج مى كنيم!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و چهل و دوم

ترديد دارم كه حقّ با على است يا معاويه!
با اين كه » اِبن حَجر در فضيلت اميرالمؤمنين نوشته است: از كشته شدن عمّار معلوم شد كه حقّ با على بوده است: » ظَهَرَ بِقَتْلِ عَمّارٍ أَنَّ الصَّوابَ كانَ مَعَ عَلِىٍّ * زيرا پيغمبر اكرم درباره ى عمّار فرمود: » آخِرُ شَرابِكَ اللَّبَنُ وَ تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ ** آخرين نوشيدنى تو شير است و گروه م تو را مى كشد.
در عين حال در كتاب صواعق مى نويسد: هر دو طرف ـ على و معاويه ـ مجتهد بودند؛ يكى مُخْطِئ و ديگرى مُصيب و » لِلْمُصيبِ أَجْرانِ وَ لِلْمُخْطِىءِ أَجْرٌ واحِدٌ *** مجتهدى كه نظرش مطابق واقع است دو اجر، و مجتهدى كه نظرش مخالف با واقع و خطا است، يك اجر دارد.
مى گويد: چه می دانم حق با كيست، شايد حق با معاويه باشد و ما در شبهه و ترديد هستيم! همان معاويه كه در كوفه بر روى منبر گفت: » إِنِّى وَ اللّهِ، ما قاتَلْتُكُمْ لِتُصَلُّوا وَ لا لِتَحِجُّوا، وَ لا لِتُزَكُّوا؛ إِنَّكُمْ لَتَفْعَلُونَ ذلِكَ، وَ لكِنّى قاتَلْتُكُمْ لِأتَـأَمَّرَ عَلَيْكُمْ **** به خدا سوگند، من با شما براى اين نجنگيدم كه نماز بخوانيد يا حج به جا آوريد و يا زكات بدهيد، زيرا شما خود اين كارها را مى كنيد، بلكه تنها براى اين جنگيدم كه بر شما حكومت كنم!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و چهل و ششم
* الاصابة، ج 4، ص 466.
** مشابه: كنزالعمّال، ج 13، ص 538.
*** فتح البارى، ج 1، ص 60.
**** بحارالانوار، ج 44، ص 49؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 14

فلان شخص از فلان شخص نقل میكرد كه.
عامّه مى گويند: تَكتّف * در نماز سنّت است، زيرا فلان شخص از فلان شخص نقل كرده است كه پيغمبر اكرم دست بسته نماز مى خوانده است! با اين كه » لَوْ كانَ، لَبانَ ** چگونه ديگران نديدند و فقط همان يك نفر ديده؟ با اين كه نماز پيغمبر اكرم در انظار همگان بود و شبانه روز پنج بار تكرار مى شد؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و پنجاه و ششم
* دست بسته نماز خواندن.
** اگر چنين بود، قطعا آشكار مى شد و همه مى ديدند.

استلام حجرالاسود و طواف خانه ى خدا
ابن تيميه كه بوسيدن ضريح و توسل به اولياى خدا را شرك و حرام مى داند، می گوید كه اگر به ما بگوييد: پس چه طور بوسيدن و تبرّك و استلامِ حجر الاسود و طواف بر گِرد کعبه، سنّت است؟ در جواب مى گوييم: » هكَذا وَرَدَ در شريعت چنين وارد شده است!
آيا مى شود چيزى شرك باشد و استثنائاً در شرع وارد شده باشد؟!
اگر پيغمبرى دعوت به شرك كند، آيا كسى سخن او را باور مى كند؟!
آيا شرك فقط در خصوص حَجَر الاَسود و طواف مانعى ندارد؟! و آيا اساساً شرك ـ كه عقلاً ممتنع است ـ قابل تخصيص است؟!
آيا خدا و رسول كه ما را به طواف خانه ى خود دعوت كرده اند، به شرك و كفر دعوت نموده اند؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و شصت و یک

كشتن صد و پنجاه هزار نفر آرى، قطع دست خير!
در هيروشيما با بمبهاى اتمى، در چند لحظه حدود نود هزار نفر از مردم ژاپن را كشتند و خم به ابرو نياوردند. كسانى كه براى تصرّف كشورها اقدام به چنين كارى مى كنند، با قطع دست در اسلام مخالفند؛ چرا كه خشونت است! با اين كه از راه همين قطع دست، پولها محفوظ مى ماند و امنيت و آسايش در جامعه برقرار مى شود!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و هشتاد و دوم

با استخاره انگشترى را پيدا نمود!
مرحوم شريعتمدار رشتى انگشتر فيروزه اى را كه در آن زمان سى تومان ارزش داشت، بين مسجد سهله و كوفه كه دو سه كيلومتر از هم فاصله دارند گم كرد، براى پيدا شدن آن استخاره كرد و با استخاره به انگشتر خود رسيد. ابتدا ميان كوفه و سهله را دو قسمت نمود و استخاره كرد كه در كدام قسمت جست و جو كند، آن قسمت را نيز به دو قسمت و با استخاره مشخص نمود كه در كدام قسمت تفحّص نمايد. و به همين صورت تا اين كه به انگشتر رسيد.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و هشتاد و سه

غذايى كه مى خوريم آلوده است!
انبياء و ائمه در داشتن علم غيب جايگاه خود را دارند، ولى علما هم علم غيب داشته اند. يكى از علما يك وقت به اهل بيت خود فرمود: غذايى كه مى خوريم آلوده است! اهل منزل پس از جست و جوى زياد، مى بينند كه در ظرف آبى كه با آن نان و غذا تهيه مى كردند، موش افتاده و مرده است.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و هشتاد و هشت

از آثار آية الكرسى
براى سلامتى چشم، بعد از نمازها آية الكرسى خوانده شود و پس از خواندن آن دستها بر روى چشمها گذاشته و بگويد: » أَللّهُمَّ احْفَظْ حَدَقَتَىَّ بِحَقِّ حَدَقَتِى عَلِى ِبْن ِأَبِى طالِبٍ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ * خدايا، به حقّ دو حدقه ى چشم حضرت على بن ابى طالب، امير مؤمنان دو حدقه ى چشم مرا حفظ كن.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و هشتاد و نه
* وسائل الشيعة، ج 6، ص 467.

اثر خوردن غذاى شبهه ناك
خوردن غذاى شبه ناك و غذاى كسى كه از حرام پرهيز ندارد، هر چند جايز است؛ ولى انسان را مريض * و از عبادات محروم مى كند و يا سبب سلب توفيق مى شود.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته نهصد و نود و یکم
* ظاهراً مراد بيمارى روحى و معنوى است.

نبايد در مشكوكات از غير معصوم تبعيّت نمود
معصوم اهل خطا و خطيئه نيست، ولى غير معصوم هر چند از علماى بزرگ و جليل القدر باشد خالى از خطا نيست، لذا نبايد مشكوكات اقوال و آراى آنها را به واسطه ى عظمت شأن و بزرگى مقامشان پذيرفت * بلكه تنها در واضحات و مسلّمات بايد مطابق نظرشان بود. مرحوم شيخ مفيد با همه ى جلالت و عظمتى كه دارد و تاج سر ما است، منكرِ عالم ذرّ شده ** با اين كه اخذ عهد و ميثاق مسلّما بوده است و اقرارِ » قَالُواْ بَلَى *** بى خود و بى جهت از انسانها صادر نشده، بلكه تدلّى و تجلّى را عياناً مشاهده كردند و اقرار به ربوبيّت حضرت حق نمودند.
مرحوم شيخ صدوق هم با همه ى بزرگى و عظمتش كه تاجِ سر ما است، اعتقاد به سهو النّبى داشته است.****
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و دوازدهم
* منظور حضرت استاد ـ مدّظلّه ـ در مسايل اصول دين و اعتقادات است، نه در فروع و احكام؛ چرا كه در احكام اگر مجتهد و يا محتاط نباشيم، بايد به حكم عقل و شرع از علما و فقها تقليد نماييم.
** بحارالانوار، ج 6، ص 252.
*** گفتند: آرى. سوره ى اعراف، آيه ى 172
**** بحارالانوار، ج 17، ص 102.

چگونه بهشتيان نسبت به يكديگر حسد نمى ورزند؟
سؤال: در انجيل بُرنابا آمده است: اهل بهشت با آن همه اختلاف مراتب در درجات كه نسبت به يكديگر مشاهده مى كنند به همديگر حسد نمى ورزند؛ اين مطلب چگونه قابل تصور است؟
جواب: مراتب بهشت مانند لباسهاى قامتهاى انسانهاست كه هيچ حسدى از كسى كه كوتاه قد است نسبت به لباس بلند انسان بلند قامت پيدا نمى شود.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و بیست و یکم

یا در مورد قداست سرزمین کربلا قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) روایتی وجود دارد؟

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۱

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۰

كه ,مى ,الله ,دوم ,بهجت ,محضر ,الله بهجت ,آیت الله ,محضر آیت ,در محضر ,بهجت جلد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها