محل تبلیغات شما
اگر مى دانستى. كافر بودى!
سيّد بحرالعلوم به آقا سيّد جواد جبل عاملى ـ صاحب مفتاح الكرامة ـ فرمودند: در همسايگى شما اهل علمى زندگى مى كند كه اهل جبل عامل و همشهرى شماست، ولى مدّتى است در خانه اش غذا پيدا نمى شود. سيّد گفت: من اطّلاع نداشتم كه ايشان در مَضيقه است. سيّد بحرالعلوم گفت: اگر مطّلع بودى و رسيدگى نمى كردى كافر بودى، ناراحتى من از اين است كه چرا از حال همسايه ات بی خبرى!
بعد سفارش مى دهد يك سينى طعام از اندرون خانه بیاورند و شصت اشرفى در كيسه می گذارد و به سیّد جواد می گوید: شما آن همسايه را به غذا در خانه تان دعوت كنيد و این کیسه را به آن آقا برسانید.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و دوم

در شب عيد غدير و نهم ربیع
در شب عيد غدير و شب هاى مثل آن، مانند شب و روز نهم ربيع ـ شب عيد حضرت زهرا بايد فضيلت اين شبها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ايشان و احاديث وارده در زمينه ى ولايت، با اقامه ى دليل و برهان ذكر شود، تا موجب تقويت عقايد مذهبى مستمعين گردد، نه اينكه اين مجالس به خنده و لهو و لعب گذرانده شود.
چرا ما شيعه اين قدر از فضايل اهل بيت جاهل و بى اطّلاع هستيم؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و هفتم

علاج بى خوابى
خوردن مايعات و ماست و خيار براى زود خوابيدن خوب است، البتّه شايد هضم خيار سنگين باشد، ولى آب دوغ ـ هر چند يك ليوان ـ براى خواب مفيد است.

منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و چهاردهم

بلند كردن صداى بلندگوهاى مساجد و.
بلند كردن صداى بلندگوهای مساجد و روضه خوانى ها اگر به اندازه اى باشد كه هر كس بخواهد بخوابد، بتواند بخوابد، اشكال ندارد. در غير اين صورت، خلاف سيره مُتشرّعه است؛ زيرا ممكن است در اطراف مسجد يا تكيه، افراد مبتلا به مرض قلبى باشند و يا شخصى غير مريض در اطراف باشد كه بخواهد فرداى آن روز سر كار برود و نتواند بخوابد.
آيا مزاحمت او كه می خواهد روزىِ خانواده خود را تأمين كند، اشكال ندارد؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و بیست و چهارم

دعائمُ الاسلام
بنابر قولى مؤلف كتاب دعائمُ الاسلام، خود خليفه » مُعزّ باللّه است، لذا لازم نمى ديده اسناد روايات را ذكر نمايد و روايت را » أَبا عَنْ جدٍّ نقل كرده است و بنابر قولى مؤلف آن، » قاضى نُعمان است.
در هر حال، اگر مُسْنَد بود از اَعزِّ كُتب شيعه محسوب مى شد و نظير كتابِ كافى بود؛ بلكه صدقِ يكايك روايت آن مظنون است، مگر مواردى كه به دليل معتبر، خلافِ اعتبار روايتى از آن ثابت شود.
مؤلف آن نوشته است: مى خواهم رواياتى را نقل كنم كه راويان آن نظير نَوْفلى و سَكوُنى صادق باشند.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و بیست و هفتم

وقتى دختر انسان را مثل اسير و كنيز ببرند.
آيا براى رفع بلاها غير از تضرّعات و دعاى همراه با توبه و توسل، راه ديگرى داريم؟! برادران و خواهران ما در زير آتش دشمن در چه حالى هستند و ما در چه حال؟ * آيا روا است كه چنين بى تفاوت و غير مضطرب باشيم؟!
عربى از اهل آبادان وقتى بلايا و تعدّيات ناموسى و بمباران و. را نقل مى كرد بى اختيار به گريه در آمد! آيا فرد مسلمان مى تواند ابتلائات ناموسى را متحمّل شود؟! قتل و كشته شدن از اين گونه بلايا اَهْوَن ـ آسان تر ـ است!
مادرى مى گفت: شوهرم و برادرم را گرفتند و بردند، صبر كردم؛ ولى وقتى دخترم را بردند، صبر و قرار ندارم. خدا مى داند وقتى دختر انسان را مثل اسير و كنيز ببرند، حال او چگونه مى شود!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و چهل و دوم
* در زمان جنگ ) ایران و عراق بود ( .

اگر به اندازه ى ترس از يك پاسبان از خدا مى ترسيديم.
در زمان پهلوى كه تشكيل مجالس روضه خوانى و اجتماعات مذهبى ممنوع بود، مردم در مسجدى اجتماع كرده بودند و شخص بزرگوارى در بالاى منبر مشغول سخنرانى بود که پاسبانى از پنجره ى مسجد سرى به مسجد كشيد تا اوضاع مسجد را مشاهده كند. مردم همه وحشتناك به سوى او نگاه مى كردند، در اين حال آن منبری فرمود: اگر به اندازه ى ترس از يك پاسبان، از خدا مى ترسيديم، كار ما امروز به اين جا نمى كشيد!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و پنجاه و سوم

ببينيد تأثير كوثر تا به كجا است!
يكى از كرامت هاى شيعه قبور و مزارهاى امامزادگان است، لذا نبايد از زيارت آنها غافل باشيم و خود را محروم سازيم! ببينيد تأثير كوثر * تا به كجاست، هر جا را نگاه مى كنى آثارى از حضرت فاطمه باقى مانده است!
افرادى براى برآورده شدن حوايج خود براى سيّده نفيسه كه در مصر مدفون است، نذر مى كنند و حاجت مى گيرند.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و شصت و سوم
*اشاره به كوثر در سوره ى كوثر، كه به خير كثير تفسير شده است.

كُلُّكُمْ راعٍ
از عبارتِ » كُلُّكُمْ راعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ * استفاده مى شود كه هر كدام از اهل ايمان در رابطه با آن چه مى داند ـ اگر چه يك كلمه باشد ـ بايد مُعلِّم ديگران باشد، يعنى به اهلش برساند و تبليغ كند و نسبت به كلمه اى كه نمى داند مُتَعَلِّم باشد.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و نودم
* هر كدام از شما مسئول هستيد و درباره ى افرادى كه به سخن شما گوش مى دهند بازخواست خواهيد شد. بحارالانوار، ج 72، ص 38

كفش خادمش را هم بايد جفت كنى!
مرحوم ميرزا جواد آقا مَلكى تبریزی و عالم ديگر از اهل تبريز در محضر مرحوم مامقانى بودند، آقا ميرزا جواد مى گويد: نفسم به من گفت: اگر آن عالم يكى گفت، تو هم بايد يكى بگويى!
ولى من با خود گفتم: بايد كفش او را جفت كنى! نَفْسم ناراحت شد كه چه طور؟! گفتم: كفش خادمش را هم بايد جفت كنى!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته ششصد و نود و ششم

چرا به مسجد جمكران نمى آيى؟
عدّه اى از پاكان و نيكان با حضرت صاحب عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف سؤال و جواب مى كنند و حاجت مى طلبند و جواب مى گيرند و در مسجد جمكران، صداى آن حضرت را مى شنوند!
آقايى را كه در بيدارى ديده بودم، در خواب به من فرمود: چرا به مسجد جمكران نمى آيى؟
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و بیست و چهارم

ديگر به شما نان نمى دهيم!
وقتى مرحوم سيّد محمّد فشاركى از سامرّا به نجف آمدند، همه ى بزرگان مانند سيّد ابوالحسن اصفهانى، شيخ عبداللّه لنكرانى، آقا ضيا عراقى و شيخ عبدالكريم حايرى از سامرا با ايشان آمدند.
مرحوم خراسانى هم به تلامذه ى خود دستور داد كه در درس ايشان شركت كنند و آقا شيخ محمّد حسين اصفهانى و علماى ديگر نجف در درس ایشان حاضر شدند، ولى ایشان ـ كه از اساتيد بزرگ حوزه ى نجف بود ـ كارش به جايى رسيده بود كه وقتى به دكّان نانوايى رفته بود تا نان بخرد، نانوا به او گفته بود: حساب شما زياد شده است، ديگر به شما نان نمى دهيم! تا اين كه طلبه اى ضامن مى شود كه به ايشان نان بدهند.
با اين همه ابتلائات و فقر و نادارى، از جهت روحى كاملاً راحت بودند؛ زيرا دل به جاى ديگر بسته بودند و اين گونه گرفتارى ها، آنها را از كارهاى خود باز نمى داشت.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و سی

به خاطر آن نماز وحشتها خدا مرا آمرزيد
بعد از فوت مرحوم ملاّفتح على سلطان آبادى شخصى او را در خواب مى بيند و از حال او مى پرسد. ایشان مى فرمايد: كار من خوب نبود، ولى به واسطه ى همان نماز وحشتها، خدا ما را آمرزيد. * سپس از او مى پرسد، ما چه كار كنيم؟ مى فرمايد : نماز را در اوّل وقت آن بخوانيد و.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و چهلم
*ایشان عادت داشت هر شب به نیّت مؤمنینی که در آن روز از دنیا رفته اند نماز وحشت بخواند.

مى خواهيم اسلام را از رسميّت بيندازيم
زمانى كه ايران خيلى شلوغ شده بود، منصور عَلَم * در مجلس گفته بود: مى خواهيم اسلام را از رسميّت بيندازيم. نمايندگان مجلس سر به زير انداخته بودند. چون ديده بود آنها از سخن او استقبال نكردند، گفته بود: يعنى مى گويم آزادى باشد، اسلام يا غير اسلام و چيزى نگذشت كه آن ملعون كشته شد.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و چهل و ششم
*نخست وزیر محمد رضا شاه.

فقط پهلو به پهلو مى شد و مى گفت: لا إِلهَ إِلاَّ اللّه
بلاهايى كه بر ما وارد مى شود، تمام رحمت است، حدّاقلّ باعث تكفير گناهان مى شود. يكى از بزرگان كه به حبس بول مبتلا بود، بنا داشت حتّى آه نگويد و در برابر خواست خداوند، تسليم محض و بلكه راضى و خشنود باشد و لذا فقط وقتى خيلى تحت فشار قرار مى گرفت، پهلو به پهلو مى شد و مى فرمود: » لا إِلهَ إِلاَّ اللّه
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و چهل و هشتم و هزار و یازدهم

مهمّتر از دعا براى تعجيل فرج
مهمّتر از دعا براى تعجيل فرج حضرت مهدى عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف دعا براى بقاى ايمان و ثبات قدم در عقيده و عدم انكار آن حضرت تا ظهور او مى باشد.
بايد براى تثبيت دين و بودن بر صراط مستقيم اين دعا را در زمان غيبت همه بخوانيم : » يا أَللّهُُ يا رَحْمانُ يا رَحِيمُ! يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دِينِكَ. * اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى گرداننده ى دلها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار بدار.

منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و چهل و هشتم و هزار و یازدهم
*بحارالانوار، ج 52، ص 148.

كَفيلُكَ أَبُوالْحَسَنِ عَلىّ
اهالى روستاهاى اطراف نجف، بلكه همه ى عربها، تنها سَند و مَدركى كه به همديگر مى دادند، اين بود كه مى گفتند: » كَفِيلُكَ أَبُوالْحَسَنِ عَلِىّ ابوالحسن على وكيل و كفيل تو باشد و اين تنها دفتر ثبت و سند و مَحضر آنها بود!
نقل مى كنند: شخصى از شخصى طلبكار بود به نزد بدهكار آمد و طلبش را مطالبه كرد، بدهكار انكار كرد، طلبكار به بدهكار گفت: بيا برويم نجف و سوگند ياد كنيم. آمدند به ايوان طلا و روبروى ضريح حضرت امير سوگندش داد و او هم قسم خورد كه بدهكار نيستم، در همان لحظه صورتش سياه شد!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هفتصد و پنجاه و ششم

یا در مورد قداست سرزمین کربلا قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) روایتی وجود دارد؟

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۱

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۰

مى ,كه ,الله ,محضر ,دوم ,آیت ,در محضر ,آیت الله ,محضر آیت ,الله بهجت ,بهجت جلد ,تَعالی فَرجهُ الشّریف ,اللهُ تَعالی فَرجهُ ,عَجّلَ اللهُ تَعالی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

paria69000