محل تبلیغات شما
از اوّل بلوغ تا به حال معصيت نكرده ام!
آقا شيخ محمّد حسين اصفهانى، صاحب تفسير با اين كه عُمر چندانى نداشت، در عصر خود در علوم عقلى و نقلى جامع بود. استاد ما مى فرمود: اگر ايشان بعد از ميرزاى بزرگ مى ماند، مرجعيّت به ايشان مى رسيد. ايشان مى فرموده است: از اوّل بلوغ و تكليف تا به حال معصيت نكرده ام. » وَ لا أُبَرِّئُ نَفْسِى مِنْ نِيَّةِ الْمَعْصِيَةِ ولى خود را از نيّت معصيت پاك و منزّه نمى دانم.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و چهل و پنجم

توفيق چيز ديگرى است
گاهى از بعضى انسانها كارهاى بسيار سخت و دشوارى انجام مى گيرد كه ديگران از انجام مثل آن عاجزند، ولى فايده ى مهمّى براى هم نوع خود ندارند. توفيق چيز ديگرى است كه انسان از عمر خويش براى خود و ديگران بهره ى صحيح و پر نفع داشته باشد.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و چهل و ششم

صلاح جامعه تشيّع به صلاحيت حوزه هاست
در نجف اشرف، در مجلسى كه آقا سيّدابوالحسن اصفهانى علماى نجف را جهت م درباره ى شؤون حوزه در منزل خود جمع نموده بود، آقا شيخ حسين حلّى از علماى عرب فرمود: اصلاح جهان تشيّع به صلاح نجف، و صلاح نجف اشرف به حوزه ى علميه و صلاح حوزه ى علميه نجف به صلاح اين بيت و اين مجلس است.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و شصت و ششم

پاسخ اشكال در سند حديث غدير
اهل تسنّن مى گويند: چون حديث غدير» مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌ مَوْلاهُ را بخارى نقل نكرده پس ثابت نيست. پاسخ ما اين است كه: مُسْلِم در صحيح خود آن را نقل كرده و افراد ديگر از عامّه نيز آن را نقل نموده اند. * تعجّب اين كه خود بخارى حديث غدير را در كتاب التاريخ الكبير خود ذكر كرده است. **
مگر در عمل به روايت در ميان خودتان شرط است كه حتماً بايد مسلم و بخارى هر دو نقل كنند؟!
آيا اگر مسلم به تنهايى روايتى را نقل كند، كفايت نمى كند؟!
انصاف بدهيد! چرا براى اثبات حديث غدير به نقل مسلم اكتفا نمى كنيد ولى براى رد آن به عدم نقل بخارى تمسك مى كنيد؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و شصت و هشتم
* مسند احمد، ج 1، ص1.
** التاريخ الكبير خود، ج 1، ص 375.

مؤلفات شما نوعاً نقلى است!
عمر مرحوم علاّمه حلّی را بر كتابهايش تقسيم كردند، ديدند هر روز هفتاد سطر نوشته است.
در جلسه اى كه ذكرى از مرحوم علاّمه حلّى و كتابهايش به ميان آمده، مرحوم مجلسى ـ صاحب بحارالانوار ـ فرمود: اگر عمر ما هم به تعداد كتابهايمان تقسيم شود، در هر روز هفتاد سطر مى شود.
يكى از اهل مجلس گفت: آن چه علاّمه دارد نظريّات است و هر چه شما داريد نوعاً نقليّات است!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و هفتاد و چهار

اتمام حجت خداوند سبحان در قيامت با انواع گناهكاران
در قيامت زن زيبايى را كه بدكرده است، مى آورند و به او مى گويند: آيا تو زيباترى يا حضرت مريم من تو را براى رعايت تقوى و عفّت، زيبا آفريدم.
و جوان زيبايى كه گرفتار گناه شده مى گويد: خدايا مرا زيبا آفريدى و من به واسطه ى آن دچار فريب ن شدم، حضرت يوسف را در برابر او قرار مى دهند، كه با آن همه زيبايى و جوانى، دامن عفّت خود را لكّه دار نكرد، بلكه هم چنان روسفيد از آزمايش الهى بيرون آمد.
كس ديگرى را كه می گويد: به دليل شدّت مصيبت و بلا دچار فتنه شدم، می آورند و حضرت ايّوب را در برابر او قرار مى دهند كه با آن همه ابتلائات به فتنه و گناه، آلوده نشد.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و هشتاد و چهارم

كرامات امامزاده ها و مشاهد مشرفه
اين امامزاده ها و مشاهد مشرفه و عتبات عاليات را كه ما شيعيان در اختيار داريم، ديگران از اين گونه فيوضات محروماند. اگر كسى بتواند كرامات و معجزاتى را كه از ضرايح آنها صادر شده جمع آورى كند، كتابهايى از كرامت و معجزه تأليف خواهد شد.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و نود و چهارم

هر جا حضرت حجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف باشد، جزيره ى خضرا است
سؤال: شخصى محلّ جزيره ى خضرا را كه در آن با حضرت حُجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف ملاقات شده * با جزيره ى مثلّث بِرمودا تطبيق كرده و حدود آن را بيان نموده، آيا اين ادّعا درست است؟
جواب: آيا جزيره ى خضرا يك جاى ثابتى است يا اين كه هر كجا حضرت باشد آن جا جزيره ى خضرا است؟ مؤيّد نظر دوم اين كه حضرت خضر كه از آب حيات نوشيده ** هر كجا مى رود در آن جا سبزه مى رويد *** و نيز هر كجا ذكر او شود، آن جا حاضر است و هر وقت او را ياد كرديد به او سلام كنيد. **** آيا امكان دارد حضرت حجّت عَجّلَ اللهُ تَعالی فَرجهُ الشّریف كه از او بالاتر است، چنين نباشد؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و نود و ششم
* بحارالانوار، ج 52، ص 159.
** وسائل الشيعة، ج 12، ص 8.
*** بحارالانوار، ج 13، ص 286.
**** وسائل الشيعة، ج 12، ص 85.

پاسخ اشكال مُسلم بر كثرت احاديث شيعه
مُسلِم در صحيح خود به عنوان اشكال بر احاديث شيعه نقل كرده كه جابر جُعفى مى گويد: هفتاد هزار حديث از امام باقر از اجدادش از حضرت رسول روايت مى كنم! * با اين كه جامعترين سنن عامّه، سنن ابى داوود است و ده هزار حديث دارد. چگونه مى شود يك نفر هفتاد هزار حديث نقل كند؟!
پاسخ اين كه مسلم خيال كرده حضرت امير مؤمنان در جامعيّت و علم نظير » ابى هريره است. آيا ابوهريره اى كه سه سال همراهى رسول را درك كرده با كسى كه درباره اش فرمود: » أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بابُها من شهر علم هستم و على درِ آن. ** يكسان است؟!
از ابوهريره نقل شده كه در جريان صفين گفت: » أَلصَّلاةُ خَلْفَ عَلِىٍّ أَتَمُّ، وَ طَعامُ مُعاوِيَةَ أَدْسَمُ، وَ وَقْتَ الْحَرْبِ رَأْسُ الْجِبالِ أَسْلَمُ! نماز خواندن در پشت سر على كاملتر است، و غذاى معاويه چربتر، و هنگام جنگ سر كوهها ايمنتر است. ***
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و ده
* صحيح مسلم، ج 1، ص 16.
** مستدرك حاكم، ج 3، ص 126.
*** مشابه: كتاب ابوهريرة، نوشته ى سيّد شرف الدّين، ص 207.

حافظه ى شگفت آور سيّد ابوالحسن اصفهانى
حافظه ى آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى معلوم نيست نظير داشته باشد. ايشان بر تمام ابواب فقه اشراف و احاطه داشت، به گونه اى كه بى مطالعه درس خارج می گفت و تا آخر می رساند. اين شوخى نيست!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و بیست و یک

چه كسى مى تواند با خليفه مخالفت كند!
اهل تسنن مى گويند: بيعت با هر كس جايز است و لازم نيست خليفه معصوم باشد، ولى اگر در زمان خلافت خلاف شرع از او ديديم، فقط در معروف از او اطاعت مى كنيم: » إِنَّمَا الطّاعَةُ فِى الْمَعْرُوفِ * يعنى بعد از آن كه مثلاً معاويه را روى كار آورديم، تنها مى توانيم به او بگوييم: فلان كار حلال است و فلان حرام، يعنى اول كار هر كه خليفه شد، شد، بگذار روى كار بيايد بعد در كارهايش نگاه مى كنيم و مى بينيم اگر كارش حلال است از او اطاعت مى كنيم و اگر حرام است با او مخالفت مى كنيم.
پاسخ مى دهيم: آيا بعد از در اختيار گرفتن خلافت مى شود با خليفه مخالفت كرد؟! چه كسى مى تواند با خليفه ى زمان خودش مخالفت كند، و بر خلاف او رفتار نمايد؟!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و بیست و هشتم
* بحارالانوار، ج43، ص297.

عُمر سعد نه عمر!
در زمان صاحب ضوابط شخصى در كربلا به خليفه لعن مى كند، حاكم وقت كه سنّى بوده، دستور مى دهد او را زندانى كنند. صاحب ضوابط براى زندانى پيغام مى فرستد كه هنگام محاكمه بگو: » مقصودم عمر سعد بود و او را لعن كردم. من از فلانى ـ صاحب ضوابط ـ تقليد مى كنم و ايشان لعن شيخين را ممنوع و حرام مى داند
روزى صبح هنگام كه صاحب ضوابط در حال عبور از كوچه ى حاكم بود، حاكم او را مى بيند و به خانه ى خود دعوت مى كند، ايشان هم اجابت مى كند. حاكم جريان لعن را براى ايشان نقل مى كند، ايشان مى گويد: » حتماً عمر سعد مقصودش بوده، چون ما لعن شيخين را جايز نمى دانيم و از اين كار نهى نموده ايم
زندانى را مى آورند و بازجويى مى كنند، او همان گونه كه صاحب ضوابط گفته بود، پاسخ مى دهد و آزاد مى گردد.

منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و سی و دوم

پاسخ اشكال عامّه درباره ى سخن ابوبكر
اهل تسنن مى گويند: اين كه شيعه نقل مى كند كه ابوبكر گفت: » أَقِيلُونِى لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ وَ عَلِىٌّ فِيكُمْ * ( خلافت را از من پس بگيريد و مرا رها كنيد؛ زيرا من در حالى كه على در ميان شما است، برترین شما نيستم ) درست نيست، بلكه در نقل صحيح » وَ عَلِىٌّ فيكُمْ وجود ندارد.
مى گوييم: در اين صورت بدتر مى شود، زيرا » لَسْتُ بِخَيْرِكُمْ غير على را هم شامل مى شود؛ يعنى حتى از ديگران هم برتر نيستم.
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و سی و چهارم
* بحارالانوار، ج 10، ص 26 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 168

عباى شما مال من!
طلبه اى عبا نداشته، عدّه اى از طلاّب به او مى گويند: راهى به تو نشان مى دهيم، بدان عمل كن، صاحب عبا مى شوى. زمانى كه آقاى شربيانى به حرم مشرّف، و مشغول زيارت شد، عباى ايشان را از دوشش بردار، اگر گفت: چرا؟ بگو: شما عباهاى متعدّد داريد و من ندارم.
طلبه ها در صحن نشستند و آقاى شربيانى كه هر روز يك لباس مى پوشيد و شايد تاجر زاده بود، وارد حرم شد و آن طلبه نيز به دنبال آقا وارد حرم شد، طولى نكشيد ديدند كه خوشحال از حرم بيرون آمد ولى بدون عبا، گفتند: چرا به حرف ما گوش نكردى؟ چرا عباى ايشان را برنداشتى؟
گفت: عبا را از دوش ايشان برداشتم، ولى آقا به من فرمود: چرا عباى مرا برداشتى؟ گفتم: عبا ندارم و شما عباهاى متعدّد داريد. به من فرمود: عبا مال شما باشد امّا آيا شما راضى هستيد كه من بدون عبا به منزل بروم. گفتم: پس عبا مال من باشد و من آن را تا منزل به دو » مجيدى * به شما اجاره مى دهم و او قبول كرد.
سپس همراه آقا تا منزل رفت و عبا و دو مجيدى را در منزل از آقا گرفت!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و سی و پنجم
* واحد پول.

توفیقات مرحوم شيخ انصارى
آيا حالات و مقامات شيخ انصارى جاى اغتباط * نيست كه بين دو محال عادى جمع كرده بود، با يك چشم دو درس خارج فقه و اصول در شبانه روز مى گفت و تأليفات آن چنانى داشت و ظاهراً نوشتنى ها را در روز مى نوشتند، چون در شب درست نمى ديدند. اين در رابطه با علميّات، اما نسبت به عمليّات، هر روز نماز جعفر طیّار، زيارت عاشورا و جامعه کبیره و یک جزء قرآن مى خواندند، و به نماز شب هم مقيّد بودند. آيا جمع بين اين امور جز با اين مى شود كه خداوند بركت در اوقات و توفيق در اعمال بدهد!
منبع: کتاب در محضر آیت الله بهجت, جلد دوم, نکته هزار و صد و سی و نهم و هزار و چهل و نهم
* غبطه خوردن.

یا در مورد قداست سرزمین کربلا قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) روایتی وجود دارد؟

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۱

در محضر آیت الله بهجت رضوان الله علیه ؛ نکات ناب قرآنی، عرفانی، اخلاقی، تاریخی و... ۱۰

مى ,كه ,هزار ,ى ,دوم ,الله ,الله بهجت ,هزار و ,محضر آیت ,آیت الله ,در محضر ,تَعالی فَرجهُ الشّریف ,اللهُ تَعالی فَرجهُ ,عَجّلَ اللهُ تَعالی ,عباهاى متعدّد داريد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها